1393و...عید و تولد وووو...
امسال هم مثل هر سال بالاخره تموم شد و سال نو شد البته با کلی تغییرات در لحظه تحویل سال با سرعت خودمون رو به خونه مامانی رسوندیم تا در کنار هم و به لطف خدا سالی پر برکت و شاد و سلامت داشته باشیم امسال عمه محبوبه و طهورا کوچولو در کنارمون بودن و بعد از چند روز هم عمه ملیحه اومد و دوشب رو هم پیش ما بود و کیانا کلی از دیدن عمه هاش شاد و شنگول بود مخصوصاً از دیدن طهورا جوجو صبح که از خواب بیدار میشد میبردیمش خونه مامانی تا شب با طهورا آتیش میسوزوندن و وای طفلکی مامانی و بابایی که حتی دیگه خواب هم نداشتن و شب بزور جدا میکردیمشون طهورا هم دنبال کیانا گریه میکرد البته یک شب با عمه ملیحه خونه مامانی و تو جیگر عمه جونی خوابید و من و بابا ک...
نویسنده :
مامان کیانا
8:38